الف) انتخاب مسأله پژوهشي
مهمترين و اولين مرحله در اجراي يك پژوهش، انتخاب مسأله پژوهشي است و تمام فعاليتهاي محقق و پژوهشگر بر پايه آن شكل ميگيرد. در هر رشتهاي مسائل و موضوعات بسياري وجود دارد كه نياز به پژوهش دارد، اما هر پژوهشگري بايد بر اساس ملاك و معيارهايي دست به انتخاب بزند و مسأله پژوهشي مناسبي براي پژوهش خود انتخاب كند. هر مسألهاي براي هر پژوهشگري و در هر زمان و مكاني مسأله مناسبي نيست.
در انتخاب مسأله پژوهشي اصول و ويژگيهايي بايد مورد توجه جدي محقق و پژوهشگر قرار گيرد كه در اينجا به برخي از مهمترين آنها اشاره خواهيم كرد:
يك) تناسب با توانايي پژوهشگر
دانش و مهارتهاي تخصصي محقق، در شناسايي و صورت بندي مسأله پژوهشي و انجام دادن پژوهش، نقش بسزايي دارد و بدون داشتن شناخت و تخصص لازم و كافي، نمي تواند پژوهش را به انجام برساند. از اين رو لازم است قبل از انتخاب موضوع خاص توانايي خود را بسنجد و در صورت توانايي و قدرت علمي، به پژوهش بپردازد.
وقتي از محقق خواسته ميشود درباره مسألهاي كه چندان بدان علاقه و دلبستگي ندارد پژوهش ارائه دهد، بالطبع او نيز بيشتر به رضايت سفارشدهنده ميانديشد تا فرايند و برايند كار خويش و به همين دليل تحقيقات سفارشي و كنترل شده غالباً مصنوعي و ناقص است؛ زيرا همه همت و استعداد محقق را به خود معطوف نميكند.
همچنين پژوهشگري كه تسلط كافي به زبان بيگانه ندارد نبايد موضوعاتي را انتخاب كند كه منابع مهم آن موضوعات به زبان بيگانه نگارش يافته است.
دو) نو و بديع بودن
از ويژگيهاي مسأله پژوهشي، نو بودن آن است؛ چرا كه هدف پژوهش، شناخت يك امر ناشناخته يا حل يك مشكل حل نشده است و در صورتي به فعاليت علمي ما پژوهش گفته ميشود كه مسأله پژوهشي مسألهاي باشد كه تا كنون كسي پيرامون آن پژوهش نكرده باشد يا اينكه اگر پژوهشي انجام گرفته، به صورت كامل انجام نگرفته و برخي از جنبههاي مسأله هنوز مجهول باشد. در غير اين صورت، دوبارهكاري و تكراريشده و موجب اتلاف وقت گشته و هزينههايي بيفايده در بر خواهد داشت. البته در مواردي كه هدف از پژوهش، تمرين و يادگيري يا نقد و بررسي يا انجام پژوهش به روش جديد باشد، تكرار پژوهش قابل توجيه است. علاوه بر اين، بسياري از موضوعات بررسي شده قديمي كه بر مبناي آن زمان، مورد تحقيق قرار گرفته است، مي تواند مجدداً مورد پژوهش قرار گيرد.
پژوهشي كه در شيوه، سمت و سو و يا در پرداخت آن، نوآوري نباشد، تكرارگويي و بيهودهسرايي است. بر هر نوشته و تحقيقي هرچند در شكل ارائهاش بايد نسيمي از ابتكار وزيده باشد ؛ يعني حتي اگر تأليفي سراپا پس گفتههاي ديگران باشد، اما به هنگام و در جاي خود احيا شود، حظي از ابتكار در او است.
سه) معين و مشخصبودن
مسأله پژوهشي بايد صريح و بدون ابهام بوده و حد و مرز مشخصي داشته باشد؛ در غير اين صورت قابليت پژوهش نخواهد داشت. بسياري از مسائلي كه در نتيجه مواجهه با امور ناشناخته در ذهن ما پديدار ميشوند، شكلي جامع و كلي دارند؛ يعني گر چه در ظاهر يك مسأله به نظر ميآيد ولي در واقع مسألهاي بسيار گسترده و جامع است، به گونهاي كه مسائل بسيار زيادي را در خود جاي داده است. به عنوان نمونه، موضوعاتي نظير نماز، ايمان، عدل، امامت، انسان و.... بسيار كلي هستند و مسائل زيادي در آنها وجود دارد؛ لذا اينگونه موضوعات قابليت پژوهش علمي را ندارد. تبديل مسأله كلي به مسأله پژوهشي يا مسأله مشخص از جمله اقداماتي است كه بايد در اين مرحله انجام گيرد. مثلاً در موضوع " ايمان" مسأله" نقش ايمان در كاهش افسردگي" از مسائل معين و مشخص بوده كه قابليت تحقيق و پژوهش علمي را دارد.
به ديگر سخن، مسأله پژوهشي ميتواند ابعاد متعددي داشته باشد و پژوهشگر نيز با محدوديتهاي مختلفي، همچون توان علمي محدود، فرصت زماني معين و.... مواجه است و همچنين از ويژگيهاي يك پژوهش مطلوب، ژرف نگري و عمق محتوا است؛ لذا براي اجتناب از سطحينگري، پراكندهگويي، كليگويي، خلط مباحث و برخورداري پژوهش از عمق و ژرفاي لازم، بايد حيطه و قلمرو مسأله با ضميمه كردن قيد يا قيودي به آن، مشخص شود.
چهار) مورد علاقه پژوهشگر بودن
فرايند پژوهش، مستلزم كوشش مستمر و همه جانبه است و تنها كساني ميتوانند با تمام وجود به فعاليت بپردازند كه به مسأله پژوهشي علاقهمند باشند.
پنج) متناسب بودن با امكانات و شرايط
براي انجام هر نوع پژوهشي نيازمند امكانات و شرايطي هستيم، مثلاً در زمينه پژوهشهاي اسناد و مداركي مثل پژوهشهاي ديني و تاريخي، نيازمند منابع و متوني است كه بتواند از طريق آنها اطلاعات لازم را جمع آوري كند يا در پژوهشهاي آزمايشي، پژوهشگر نيازمند ابزار و تجهيزاتي براي آزمايش است.
شش) داراي اهميت و اولويت پژوهشي
مسأله پژوهشي بايد ارزش و اهميت پژوهش را داشته باشد يا به عبارت ديگر، حاصل پژوهش ثمرهاي داشته باشد و بتواند پاسخگوي يكي از نيازهاي اجتماعي يا علمي باشد. ممكن است مسأله پژوهشي موضوعي جديد باشد، ولي داراي اولويت پژوهشي نباشد. از اين رو صرفاً عواملي همچون جديد بودن، ارضاي حس كنجكاوي و علايق شخصي، نميتواند عواملي كافي براي انتخاب يك موضوع باشند. بنابراين علاوه بر عوامل مذكور، عوامل ديگري مانند نيازهاي جامعه، ضرورتها، توقعات، انتظارات و ترجيح تعهدات اجتماعي بر علايق شخصي، كه در اثبات اولويت پژوهشي يك موضوع دخيل هستند نيز بايد توجه نمود. به عنوان نمونه، تمامي آثار استاد شهيد مطهري از جمله نوشتههايي است كه رفع نيازهاي فكري جامعه اسلامي و پاسخگويي به پرسشها و رعايت اولويت پژوهشي در آنها مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به اهميت انتخاب مسأله پژوهشي و لزوم دقت در آن، مناسب است به برخي نكات مهم ديگر در اين زمينه اشاره كنيم تا در انتخاب مسأله دچار خطا نشويم:
- مسألهاي را بدون تحليل جنبههاي مختلف آن، شتابزده انتخاب نكنيم.
- قبل از انتخاب مسأله پژوهشي، روش اجراي تحقيق را مشخص نماييم.
- بدون مطالعه منابع مرتبط با موضوع مورد نظر، اقدام به انتخاب مسأله پژوهشي ننماييم.
مهمترين و اولين مرحله در اجراي يك پژوهش، انتخاب مسأله پژوهشي است و تمام فعاليتهاي محقق و پژوهشگر بر پايه آن شكل ميگيرد. در هر رشتهاي مسائل و موضوعات بسياري وجود دارد كه نياز به پژوهش دارد، اما هر پژوهشگري بايد بر اساس ملاك و معيارهايي دست به انتخاب بزند و مسأله پژوهشي مناسبي براي پژوهش خود انتخاب كند. هر مسألهاي براي هر پژوهشگري و در هر زمان و مكاني مسأله مناسبي نيست.
در انتخاب مسأله پژوهشي اصول و ويژگيهايي بايد مورد توجه جدي محقق و پژوهشگر قرار گيرد كه در اينجا به برخي از مهمترين آنها اشاره خواهيم كرد:
يك) تناسب با توانايي پژوهشگر
دانش و مهارتهاي تخصصي محقق، در شناسايي و صورت بندي مسأله پژوهشي و انجام دادن پژوهش، نقش بسزايي دارد و بدون داشتن شناخت و تخصص لازم و كافي، نمي تواند پژوهش را به انجام برساند. از اين رو لازم است قبل از انتخاب موضوع خاص توانايي خود را بسنجد و در صورت توانايي و قدرت علمي، به پژوهش بپردازد.
وقتي از محقق خواسته ميشود درباره مسألهاي كه چندان بدان علاقه و دلبستگي ندارد پژوهش ارائه دهد، بالطبع او نيز بيشتر به رضايت سفارشدهنده ميانديشد تا فرايند و برايند كار خويش و به همين دليل تحقيقات سفارشي و كنترل شده غالباً مصنوعي و ناقص است؛ زيرا همه همت و استعداد محقق را به خود معطوف نميكند.
همچنين پژوهشگري كه تسلط كافي به زبان بيگانه ندارد نبايد موضوعاتي را انتخاب كند كه منابع مهم آن موضوعات به زبان بيگانه نگارش يافته است.
دو) نو و بديع بودن
از ويژگيهاي مسأله پژوهشي، نو بودن آن است؛ چرا كه هدف پژوهش، شناخت يك امر ناشناخته يا حل يك مشكل حل نشده است و در صورتي به فعاليت علمي ما پژوهش گفته ميشود كه مسأله پژوهشي مسألهاي باشد كه تا كنون كسي پيرامون آن پژوهش نكرده باشد يا اينكه اگر پژوهشي انجام گرفته، به صورت كامل انجام نگرفته و برخي از جنبههاي مسأله هنوز مجهول باشد. در غير اين صورت، دوبارهكاري و تكراريشده و موجب اتلاف وقت گشته و هزينههايي بيفايده در بر خواهد داشت. البته در مواردي كه هدف از پژوهش، تمرين و يادگيري يا نقد و بررسي يا انجام پژوهش به روش جديد باشد، تكرار پژوهش قابل توجيه است. علاوه بر اين، بسياري از موضوعات بررسي شده قديمي كه بر مبناي آن زمان، مورد تحقيق قرار گرفته است، مي تواند مجدداً مورد پژوهش قرار گيرد.
پژوهشي كه در شيوه، سمت و سو و يا در پرداخت آن، نوآوري نباشد، تكرارگويي و بيهودهسرايي است. بر هر نوشته و تحقيقي هرچند در شكل ارائهاش بايد نسيمي از ابتكار وزيده باشد ؛ يعني حتي اگر تأليفي سراپا پس گفتههاي ديگران باشد، اما به هنگام و در جاي خود احيا شود، حظي از ابتكار در او است.
سه) معين و مشخصبودن
مسأله پژوهشي بايد صريح و بدون ابهام بوده و حد و مرز مشخصي داشته باشد؛ در غير اين صورت قابليت پژوهش نخواهد داشت. بسياري از مسائلي كه در نتيجه مواجهه با امور ناشناخته در ذهن ما پديدار ميشوند، شكلي جامع و كلي دارند؛ يعني گر چه در ظاهر يك مسأله به نظر ميآيد ولي در واقع مسألهاي بسيار گسترده و جامع است، به گونهاي كه مسائل بسيار زيادي را در خود جاي داده است. به عنوان نمونه، موضوعاتي نظير نماز، ايمان، عدل، امامت، انسان و.... بسيار كلي هستند و مسائل زيادي در آنها وجود دارد؛ لذا اينگونه موضوعات قابليت پژوهش علمي را ندارد. تبديل مسأله كلي به مسأله پژوهشي يا مسأله مشخص از جمله اقداماتي است كه بايد در اين مرحله انجام گيرد. مثلاً در موضوع " ايمان" مسأله" نقش ايمان در كاهش افسردگي" از مسائل معين و مشخص بوده كه قابليت تحقيق و پژوهش علمي را دارد.
به ديگر سخن، مسأله پژوهشي ميتواند ابعاد متعددي داشته باشد و پژوهشگر نيز با محدوديتهاي مختلفي، همچون توان علمي محدود، فرصت زماني معين و.... مواجه است و همچنين از ويژگيهاي يك پژوهش مطلوب، ژرف نگري و عمق محتوا است؛ لذا براي اجتناب از سطحينگري، پراكندهگويي، كليگويي، خلط مباحث و برخورداري پژوهش از عمق و ژرفاي لازم، بايد حيطه و قلمرو مسأله با ضميمه كردن قيد يا قيودي به آن، مشخص شود.
چهار) مورد علاقه پژوهشگر بودن
فرايند پژوهش، مستلزم كوشش مستمر و همه جانبه است و تنها كساني ميتوانند با تمام وجود به فعاليت بپردازند كه به مسأله پژوهشي علاقهمند باشند.
پنج) متناسب بودن با امكانات و شرايط
براي انجام هر نوع پژوهشي نيازمند امكانات و شرايطي هستيم، مثلاً در زمينه پژوهشهاي اسناد و مداركي مثل پژوهشهاي ديني و تاريخي، نيازمند منابع و متوني است كه بتواند از طريق آنها اطلاعات لازم را جمع آوري كند يا در پژوهشهاي آزمايشي، پژوهشگر نيازمند ابزار و تجهيزاتي براي آزمايش است.
شش) داراي اهميت و اولويت پژوهشي
مسأله پژوهشي بايد ارزش و اهميت پژوهش را داشته باشد يا به عبارت ديگر، حاصل پژوهش ثمرهاي داشته باشد و بتواند پاسخگوي يكي از نيازهاي اجتماعي يا علمي باشد. ممكن است مسأله پژوهشي موضوعي جديد باشد، ولي داراي اولويت پژوهشي نباشد. از اين رو صرفاً عواملي همچون جديد بودن، ارضاي حس كنجكاوي و علايق شخصي، نميتواند عواملي كافي براي انتخاب يك موضوع باشند. بنابراين علاوه بر عوامل مذكور، عوامل ديگري مانند نيازهاي جامعه، ضرورتها، توقعات، انتظارات و ترجيح تعهدات اجتماعي بر علايق شخصي، كه در اثبات اولويت پژوهشي يك موضوع دخيل هستند نيز بايد توجه نمود. به عنوان نمونه، تمامي آثار استاد شهيد مطهري از جمله نوشتههايي است كه رفع نيازهاي فكري جامعه اسلامي و پاسخگويي به پرسشها و رعايت اولويت پژوهشي در آنها مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به اهميت انتخاب مسأله پژوهشي و لزوم دقت در آن، مناسب است به برخي نكات مهم ديگر در اين زمينه اشاره كنيم تا در انتخاب مسأله دچار خطا نشويم:
- مسألهاي را بدون تحليل جنبههاي مختلف آن، شتابزده انتخاب نكنيم.
- قبل از انتخاب مسأله پژوهشي، روش اجراي تحقيق را مشخص نماييم.
- بدون مطالعه منابع مرتبط با موضوع مورد نظر، اقدام به انتخاب مسأله پژوهشي ننماييم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر