۱۳۸۷ آذر ۹, شنبه

روش تحقیق(قسمت سوم)

ب) منابع كشف مسأله پژوهشي
براي انتخاب و كشف مسأله پژوهشي، منابع متنوع و فراواني وجود دارد كه در ادامه، به برخي از منابع متعارف و قابل دسترس اشاره خواهيم نمود:
1- زندگي تحصيلي و اجتماعي
تجارب زندگي تحصيلي يا اجتماعي مي‌تواند يكي از مهم‌ترين منابع كشف مسأله پژوهشي باشد. مثلاً يكي از مسائلي را كه در دوران تحصيل مطرح مي‌شود و در هيچ كتابي براي آن پاسخ مناسبي نيافته باشد، به عنوان مسأله پژوهشي اوليه انتخاب مي‌كند كه در واقع يك مسأله علمي است يا يكي از مشكلات، شبهات و سؤالاتي را كه در اين زمينه در اجتماع مطرح و در حد دانش و توانايي پژوهشگر است به عنوان يك مسأله پژوهشي مطرح كند.
2- منابع و متون علمي و پژوهشي
يكي از راه‌هاي كشف مسأله يا مسائل پژوهشي، رجوع به منابع و متون علمي و پژوهشي رشته خود است كه اين منابع سرشار از دلالت‌ها و نشانه‌هاي مسأله‌يابي هستند، مي‌تواند مسأله مورد علاقه خود را كشف نمايد. بعضي از اين منابع عبارتند از:
- منابع و متون پژوهشي: رساله‌هاي علمي موجود و مقالات مختلف از اين قبيل مي‌باشند، به ويژه اينكه در پايان رساله‌هاي علمي و در برخي مقالات، مسائل پيشنهادي زيادي وجود دارد كه محقق مي‌تواند يكي از مسائل متناسب با علاقه و نياز خود را انتخاب نمايد.
- كتب و منابع درسي هر رشته: با مطالعه كتب و منابع درسي خويش، موضوعات و مسائل زيادي را استخراج نمايد، به ويژه در صورتي كه با مطالعه آن‌ها رخنه‌هايي كه در زمينه آن موضوع علمي وجود دارد پيدا نمايد.
- منابع و متون اطلاع رساني: كتاب‌نامه‌ها، نمايه‌ها، چكيده پايان نامه‌ها، مجلات علمي، مجلات نمايه‌اي، از جمله منابع اطلاع‌رساني هستند مي‌توان در زمينه جستجوي مسأله پژوهشي بهره جست.
3- مراكز تحقيقاتي و پژوهشي:
برخي از مراكز پژوهشي، وظيفه شناسايي نيازهاي پژوهشي و تعيين اولويت‌هاي پژوهشي در زمينه‌هاي مختلف را بر عهده دارند. با رجوع به آن مراكز و آشنايي با نيازهاي پژوهشي آنها و با توجه به تخصص خويش، مي‌توان موضوع و مسأله متناسبي را براي تحقيق و پژوهش برگزيد.
4- رجوع به اساتيد و پژوهشگران
در استفاده از منابع ديگر مي‌توان از اساتيد و ديگر پژوهشگران نيز كمك گرفت. در صورتي كه نتوان از ديگر منابع كمك گرفت، ناچار بايد به اساتيد و پژوهشگران رجوع شود. البته بايد سعي شود در انتخاب مسأله، كمتر از ديگران كمك گرفت؛ زيرا مسأله‌يابي، خود يكي از فعاليت‌هاي پژوهشي است كه بايد پژوهشگر با آن آشنا شود

ج) تجزيه و تحليل مسأله (تبديل مسأله كلي به مسأله پژوهشي)
معمولاً مسائل در آغاز پژوهش شكلي كلي و گسترده دارد. از اين رو بايد آن را محدود و مشخص ساخت يا آن را به مسأله‌هاي پژوهشي مناسب تبديل نمود. به عبارت ديگر، مسأله كلي بايد تجزيه و تحليل شده و تمام مسائل آن روشن شود، آنگاه يكي از مسائل آن به عنوان مسأله پژوهشي انتخاب شود، در غير اين صورت نمي‌توان پژوهش علمي انجام داد. حركت اول پس از انتخاب موضوع، تجزيه آن به مسأله يا مسائل جزيي و پژوهشي است.
چند نكته كلي در زمينه تجزيه و تحليل مسأله:
1ـ ابتدا بدون رجوع به هر نوع منبعي و پيش از آنكه ديگران ذهن شما را در قالب‌هاي خاصي جهت دهند، خودتان تا آنجا كه مي‌توانيد، مسأله كلي را تجزيه كنيد. براي بهره‌گيري از تجارب ديگران، بعد از اينكه خودتان عمل تجزيه را انجام داديد، فرصتي را براي بهره‌گيري از تجارب ديگران در نظر بگيريد.
2ـ خلاقيت و جوشش فكري قابل پيش‌بيني نيست و زمان و مكان ندارد؛ از اين رو سعي كنيد هر نوع سؤالي كه پيرامون مسأله به ذهن شما خطور مي‌كند را به سرعت يادداشت كنيد.
3ـ تجزيه مسأله، كار زمان‌بري است؛ لذا زمان كافي به اين امر اختصاص دهيد.
4ـ ذهن خود را بسته و محدود نكنيد، بلكه آن را آزاد بگذاريد و در عين حال بر مسأله متمركز سازيد.
5ـ‌ سؤال يا مسائل عجيب و غريب را ناديده بگيريد، آنها را يادداشت كنيد.
7ـ در حين فرايند به دنبال سازمان‌دهي و مرتب‌سازي سؤالات نباشيد.
8ـ در هر زمينه‌اي كه علاقه داريد، تجزيه را ادامه دهيد. مسأله كلي همانند مواد شيميايي است كه قابل تجزيه به مولكول‌هاست و مولكول‌ها نيز به اتم‌ها تجزيه مي‌شوند. مهم‌ترين اقدام در فرايند تجزيه اين است كه به ريزترين سؤالات يا در واقع به سؤالات اتمي دست بيابيم.
9ـ از انواع سؤالات از جمله سؤالات توصيفي و تعريفي (چيست؛ چگونه است؛ چه رابطه‌اي وجود دارد و چه تفاوتي وجود دارد؟) و سؤالات تبييني و توجيهي (چرا و به چه دليل و....؟) استفاده كنيد.
10ـ براي تكميل تجزيه از تجارب و انديشه‌هاي ديگران نيز استفاده كنيد و از منابع و در صورت امكان از افراد مختلف استفاده كنيد.
د)تعيين مسأله پژوهش
پس از تجزيه ابعاد و جوانب موضوع، بايد با توجه به ملاك‌هاي ضروري مسأله پژوهشي را كه داراي دامنه و قلمرو مشخصي است، براي پژوهش انتخاب نمود.
با تعيين مسأله پژوهشي و تجديد سؤالات آن، زمينه براي انجام اقدامات بعدي پژوهشي (تعريف و شناخت مسأله) فراهم مي‌شود و اين امكان به وجود مي‌آيد كه در مسأله پژوهشي انتخاب شده تغييراتي به وجود بيايد.
هـ) ارزيابي اوليه از مسأله انتخاب شده
بعد از تبديل مسأله كلي به مسأله پژوهشي و تعيين محدوده و قلمرو آن، پژوهشگر بايد به ارزيابي عيني مسأله انتخاب شده بپردازد تا اطمينان يابد كه مسأله پژوهشي گزينش شده، مسأله مناسبي است. معيارها و ملاك‌هاي ارزيابي، همان معيارهاي انتخاب مسأله است. (مشخص و معين بودن، داراي ارزش پژوهش، وجود علاقه و توانايي انجام پژوهش، وجود متون و منابع تحقيق، تازگي موضوع، برخورداري از اهميت و اولويت، وجود فرصت و زمان كافي براي انجام پژوهش و....)
و) شناخت و بيان مسأله پژوهش
حل هر مسأله‌اي متوقف بر شناخت دقيق آن مسأله است تا تصور روشني از مسأله مورد پژوهش نداشته باشيم و ندانيم درباره چه چيزي پژوهش مي‌كنيم، نمي‌توانيم به درستي به حل آن مسأله دست يابيم.

به طور كلي بعد از انتخاب مسأله، پژوهش دو مرحله اساسي دارد:
1ـ مرحله تشخيص و شناخت مسأله
2ـ مرحله حل مسأله
حل مسأله در صورتي ممكن خواهد بود كه آن را خوب بشناسد و تعريف كند، به همين دليل يكي از گام‌هاي اساسي پژوهش و در عين حال سخت‌ترين مراحل، مرحله شناخت مسأله است. با شناخت مسأله، مي‌توان ابزارها، منابع و روش مناسب حل آن را به دست آورد.
براي شناخت مسأله پژوهشي، اموري بايد مورد شناسايي دقيق قرار گيرد كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي‌شود:
1ـ تعريف مسأله پژوهش
مسأله بايد واضح و روشن باشد. تعريف، شاخص اصلي مسير پژوهش به حساب مي‌آيد. تعريف به صورت‌هاي مختلفي ارائه مي‌گردد، نظير تعريف لغوي، اصطلاحي، توصيفي، تحليلي و ... البته بايد توجه داشت كه در پژوهش‌هاي علمي در اكثر موارد تعريف لغوي مشكلي را حل نمي‌كند، از اين رو پژوهشگر بايد به تعريف تحليلي بپردازد.
2ـ شناخت زمينه علمي يا عملي مسأله
پژوهشگر بايد مسأله بودن يك مسأله را نشان دهد و اگر مسأله يك مسأله علمي است، زمينه‌هاي آن را معرفي نمايد تا مشخص شود به كدام دانش و علوم وابسته است. آشنايي با سابقه و پيشينه مسأله‌ها ما را در اين زمينه ياري مي‌دهد.
3ـ شناخت ابعاد و جوانب مسأله
پس از انتخاب مسأله و تبديل مسأله كلي به مسأله پژوهشي، بايد خود مسأله پژوهشي كاملاً تجزيه شود تا مشخص گردد كه سؤال‌هاي پژوهش چيست و پژوهشگر بايد به دنبال كدام اطلاعات بگردد؟ براي تجزيه كامل مسأله پژوهشي، بايد لااقل به مطالعه پيشينه پژوهش نيز پرداخت.
4ـ شناخت اهداف پژوهش
اهداف پژوهش تا حدودي تابع نوع پژوهش مي‌باشد و پژوهشگر با توجه به نوع پژوهش بايد به صورت صريح براي خود اهداف را مشخص نمايد.
5ـ شناخت پيشينه پژوهشپژوهش از جمله فعاليت‌هاي علمي است كه هويت جمعي دارد. به عبارت ديگر، پژوهش‌ها در صورتي ثمربخش و مفيد خواهند بود كه پژوهشگران با يكديگر در فرايند توليد علم مشاركت داشته باشند؛ پژوهشگر قبلي زمينه را براي پژوهشگر بعدي آماده كند و اين روند ادامه پيدا كند تا از طريق دانش توليد شده به وسيله فرد فرد پژوهشگران در كنار يكديگر قرار گرفته و مرزهاي دانش را به تدريج توسعه و گسترش دهد. از اين رو مطالعه و بررسي پيشينه پژوهش امري لازم و ضروري است.

هیچ نظری موجود نیست: